Thanks to our friend, Margan, there is a translation of this story at the end in Dari.
When there are big problems, we think we cannot do anything. We wait for the government to do something. We wait for big companies to do something. We wait for people with lots of money to do something.
But what if we can solve (حل کردن) these problems best of all?



چرا ما نی؟
دور و بر تان را کمک کنید. وقتی که مثکل کلان پیش میشود ما فکر مکنیم که هیچ کار کرده ما نمی تو انیم. ما منتظر به دولت میمانم که یک کلر انجام بدهند. ما منتظر به تجارانی بذرگ میمانم که یک کلر انجام بدهند. ما منتظر به مردم ه پولدار میمانم که یک کلرانجام بدهند. ولی چی میشه اگر این مثکل ها را خود ما حل کنیم بیشتر از همه؟
آنیل
و پاملا مالهوترا هندوستان را دوست دارند. و طبیعت اش دوست دارند. هر دو
یک خانه دارند در شهر ی کودهگو در طرف جنوب غربی هندوستان. شوهر و خانم
خرید میکند زمین از پیشی دهقان ها که زمین دیگرنمی خواهند.
آنیل و پاملا خرید میکنن زمین از دهقان ها که طبیعت را کمک کنند. حالا
انها دارند سیصد جریب از زمین. این خانه برای پلنگی بنگالی و فیل ها ی
آسیایی و سگ ها ی وحشی وخنازیر ها وحشی و گربه وحشی و اهو ها و همچنین زیادتر از سیصد رقم پرنده ها است. این خانه یاد میشه به
.محراب SAI
آن
حیوانات نیاز دارند برای جنگل و جنگلات نیاز دارند برای حیوانات. هندوستان
همچنین نیاز دارند برای این چنین جنگلات. جنگلات کمک مکند به باران آوردن.
جنگل بارانی تولید کردن بیشتر از پنجاه در صد از تمامی باران در
هندوستان. وقتی که ما نگه داشتن جنگلات انجام بدهم ما کمک میکنم نگاه
داشتنی کلیه زندگی حتی زندگی انسانها را
,مردم میایید به دیدنی محراب کی یاد بگیرند چطور آنها کاری خوب همچنین کنند. آنیل و پاملا می گوید به مردم
اگر شما میخاید کی تغییرات بیارد یک هدف داشته باش و ایمان داشته باش که اجرا "
" ! میشود